ابوبصير
ابوبصير
ابوبصير
نام اصلي اش ابوبصيرالبث بن بختري مرادي و ازرجال امامي كوفه ، در نيمه اول قرن دوم هجري است . او را از صحابه امام باقر و امام صادق (عليه السلام) دانسته اند.(1)
امام صادق (عليه السلام) او و سه تن ديگر از اصحاب خودرا به بهشت بشارت داده وفرموده است :«آنان چهار انسان والامقام و امينان الهي بر حرام و حلال هستند. اگر اين چهارتن نبودند ، ثمره نبوت از بين مي رفت.»(2)
ابو بصيرمي گويد : با امام باقر (عليه السلام) به مسجد مدينه وارد شديم ، مردم در رفت و آمد بودند .امام به من فرمود: از مردم بپرس آيا مرا مي بينند؟ از هر كه پرسيدم آيا ابوجعفر را ديده اي ، پاسخ منفي شنيدم ،در حالي كه امام در كنار من ايستاده بود.
دراين هنگام ، يكي از دوستان حقيقي آن حضرت به نام ابوهارون ، كه نابينا بود، به مسجد درآمد . امام فرمود: از او نيز بپرس. از ابوهارون پرسيدم . آيا ابوجعفر را ديده اي ؟ بي درنگ پاسخ داد: مگر كنار تو ايستاده نيست؟ گفتم :ازكجا دريافتي؟ گفت چگونه ندانم در حالي كه او نور درخشنده اي است؟(3)
ابوبصير از بينايي محروم بود واز اين جهت به شدت رنج مي برد. روزي به حضور امام باقر (عليه السلام) رسيد و از آن حضرت پرسيد :آيا شما وارث پيامبر هستيد؟ امام
پاسخ داد: بلي .ابوبصير پرسيد: آيا رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) وارث تمام پيامبران و وارث علوم و دانش هاي آنان بود؟ امام پاسخ مثبت داد.ابوبصير پرسيد : شما مي توانيد مرده را زنده كنيد و كورمادرزاد را معالجه كنيد و از آنچه مردم در خانه هايشان مي خورند خبر دهيد ؟
امام فرمود: بلي ، ما همه اينها را به اذن خداوند انجام مي دهيم.
ابو بصير ،خود مي گويد: در اين هنگام امام باقر (عليه السلام) فرمود: اي ابا بصير! نزديك بيا من نزديك رفتم. آن حضرت با دست مبارك خود ،چشمان مرا مسح كرد. در اين حال ،من خورشيد و آسمان و زمين و خانه ها و هرچه در شهر بود ، همه را ديدم .
آن گاه از من پرسيد : آيا مي خواهي كه اين چنين (بينا) باشي و در روز قيامت، حساب تو مانند بقيه مردم باشد و خداوند هر چه اراده كند همان شود ، يا مي خواهي به حال اول بازگردي و بدون حساب به بهشت بروي؟
گفتم :مي خواهم به حال اول بازگردم.
امام بار ديگر دست مبارك خود را بر چشمانم كشيد و چشمانم به حال نخست برگشت.(4)
ابو بصير مي گويد: روزي مولايم امام باقر (عليه السلام) به من فرمود : وقتي به كوفه برگشتي ، خداوند به تو دو پسر مي دهد . اولي را عيسي و دومي را محمد بنام.
آن دو از شيعيان ما هستند و اسمشان در صحيفه ما ثبت شده است و تمام فرزندان آنها تا روز قيامت نزدما مشخصند.
عرض كردم : آيا در قيامت ، شيعه شما با شماست و همراهتان به بهشت داخل مي شود؟
امام فرمود: بله ؛ تا زماني كه از خدا بترسد و تقوا داشته باشد.(5)
/ج
امام صادق (عليه السلام) او و سه تن ديگر از اصحاب خودرا به بهشت بشارت داده وفرموده است :«آنان چهار انسان والامقام و امينان الهي بر حرام و حلال هستند. اگر اين چهارتن نبودند ، ثمره نبوت از بين مي رفت.»(2)
ابو بصيرمي گويد : با امام باقر (عليه السلام) به مسجد مدينه وارد شديم ، مردم در رفت و آمد بودند .امام به من فرمود: از مردم بپرس آيا مرا مي بينند؟ از هر كه پرسيدم آيا ابوجعفر را ديده اي ، پاسخ منفي شنيدم ،در حالي كه امام در كنار من ايستاده بود.
دراين هنگام ، يكي از دوستان حقيقي آن حضرت به نام ابوهارون ، كه نابينا بود، به مسجد درآمد . امام فرمود: از او نيز بپرس. از ابوهارون پرسيدم . آيا ابوجعفر را ديده اي ؟ بي درنگ پاسخ داد: مگر كنار تو ايستاده نيست؟ گفتم :ازكجا دريافتي؟ گفت چگونه ندانم در حالي كه او نور درخشنده اي است؟(3)
ابوبصير از بينايي محروم بود واز اين جهت به شدت رنج مي برد. روزي به حضور امام باقر (عليه السلام) رسيد و از آن حضرت پرسيد :آيا شما وارث پيامبر هستيد؟ امام
پاسخ داد: بلي .ابوبصير پرسيد: آيا رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) وارث تمام پيامبران و وارث علوم و دانش هاي آنان بود؟ امام پاسخ مثبت داد.ابوبصير پرسيد : شما مي توانيد مرده را زنده كنيد و كورمادرزاد را معالجه كنيد و از آنچه مردم در خانه هايشان مي خورند خبر دهيد ؟
امام فرمود: بلي ، ما همه اينها را به اذن خداوند انجام مي دهيم.
ابو بصير ،خود مي گويد: در اين هنگام امام باقر (عليه السلام) فرمود: اي ابا بصير! نزديك بيا من نزديك رفتم. آن حضرت با دست مبارك خود ،چشمان مرا مسح كرد. در اين حال ،من خورشيد و آسمان و زمين و خانه ها و هرچه در شهر بود ، همه را ديدم .
آن گاه از من پرسيد : آيا مي خواهي كه اين چنين (بينا) باشي و در روز قيامت، حساب تو مانند بقيه مردم باشد و خداوند هر چه اراده كند همان شود ، يا مي خواهي به حال اول بازگردي و بدون حساب به بهشت بروي؟
گفتم :مي خواهم به حال اول بازگردم.
امام بار ديگر دست مبارك خود را بر چشمانم كشيد و چشمانم به حال نخست برگشت.(4)
ابو بصير مي گويد: روزي مولايم امام باقر (عليه السلام) به من فرمود : وقتي به كوفه برگشتي ، خداوند به تو دو پسر مي دهد . اولي را عيسي و دومي را محمد بنام.
آن دو از شيعيان ما هستند و اسمشان در صحيفه ما ثبت شده است و تمام فرزندان آنها تا روز قيامت نزدما مشخصند.
عرض كردم : آيا در قيامت ، شيعه شما با شماست و همراهتان به بهشت داخل مي شود؟
امام فرمود: بله ؛ تا زماني كه از خدا بترسد و تقوا داشته باشد.(5)
پی نوشت ها :
1.نك : برقي ،الرجال ، صص 13-18.
2. نك : شيخ عباس قمي ، تحفه الاحباب ، ش 554؛ رجال نجاشي ، ص 422.
3. نك : بحارالانوار ، ج46 ، ص 243.
4.نك : همان ، ص 237، ح13.
5. نك : همان ، 274 ، ح79.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}